خلاصه داستان: خانواده ای در یک مزرعه دورافتاده مورد حمله حیوانی نادیده قرار می گیرند، اما با فرا رسیدن شب، پدر شروع به تبدیل شدن به چیزی غیرقابل تشخیص می کند.
خلاصه داستان: مرد فراموشی در شهری ناشناخته بیدار می شود و به دنبال حقیقت در مورد گذشته است. با کمک متحدان، به یک باند قدرتمند نفوذ می کند، در حالی که سرنوشت نزدیک است، درگیر نبردی فراتر از زمان می شود.
خلاصه داستان: زمانی که دخترش رابین پس از یک تصادف مرگبار به طور معجزه آسایی زنده می شود، کلر بسیار خوشحال می شود. اما وقتی کلر متوجه تغییراتی در دخترش میشود، آسودگی او به وحشت تبدیل میشود و گمان میکند که چیزی تاریک او را از لبه پرتگاه به دنبال خود آورده است...
خلاصه داستان: دو خواهر جوان متوجه میشوند که تمام آینههای خانه عمهشان پوشیده یا پنهان است. وقتی یکی از آنها روی آینه ای در زیرزمین اتفاق می افتد، او ناخودآگاه یک شیطان بدخواه را آزاد می کند.
خلاصه داستان: کای، زنی خانه دار که به نظر می رسد ندانسته است که چه کسی است و چه کسی می خواهد باشد. در جریان مسابقات بسکتبال دخترش، یک زن مسن را آزار می دهد. این رویداد تبدیل به یک کاتالیزور برای زندگی ای می شود که در حال چرخش است...
خلاصه داستان: پسرعموهای نامتناسب برای یک تور در لهستان گرد هم می آیند تا به مادربزرگ محبوبشان احترام بگذارند، اما تنش های قدیمی آنها در پس زمینه تاریخ خانوادگی آنها دوباره ظاهر می شود.
خلاصه داستان: Big Nick به شکار در اروپا بازگشته و به Donnie نزدیک می شود که درگیر دنیای خائنانه سارقان الماس و مافیای بدنام پلنگ است، زیرا آنها نقشه یک سرقت عظیم از بزرگترین بورس الماس جهان را می کشند.
خلاصه داستان: بیلی با برادرش هانتر و پدرش باگ زندگی می کند که آنها را به تنهایی در یک چمباتمه در شمال کنت بزرگ می کند. باگ وقت زیادی برای اختصاص دادن به آنها ندارد. بیلی به دنبال توجه و ماجراجویی در جای دیگری است.